- بری و استفانی
می رسیم به درگیری استفانی و بری و اخراج بری. بری می گه از این استوری خوشش میاد چون می تونه از ازدواجش با دنیل تو زندگی واقعی استفاده کنه.
- بری و دنیل
احتمال داره دنیل برای مدت خیلی طولانی یا همیشه از کشتی دور باشه برای همین باید یه شغل دیگه پیدا کنه. ولی میگه من واقعا هیچ مهارت دیگه ای ندارم! بری و دنیل نگرانن که در آینده فقیر و بی خانمان بشن چون نمی تونن با حقوق دیوا بودن زندگی کنن. پس بالاخره دنیل تصمیم می گیره برای شغلای مختلف به مصاحبه بره.
بقیه در ادامه...
- سامر ری
سامر از فیلمبرداری مارین4 برمی گرده و با لیلا درگیر میشه. لیلا هم مثل بقیه دیواها از سامر متنفره.
- بری و دنیل
باهم برای یه مصاحبه شغلی میرن. ولی قضیه خوب پیش نمیره چون اولا که یادشون رفته رزومه کاریشونو ببرن بعد هم واسه سوالایی که میشه دنیل جوابای خوبی نمیده و بیشتر مسخره بازی درمیاره.
- رزا، ناتی و سامر
رزا و ناتی با هم توی باشگاه دارن تمرین می کنن که سامر میاد تا باهم حرف بزنن ولی آخر کار به تنش کشیده می شه و ناتی مدام به سامر تیکه میندازه.
- ایوا ماری
خانواده ایوا می گن برای عروسی باید شوهر ایوا، جاناتان دینشو عوض کنه و کاتولیک بشه تا بتونن یه عروسی سنتی بگیرن. ایوا می خواد به پدرش - که سرطان پروستات داره- دروغ بگه که جاناتان کاتولیک میشه ولی شوهرش اجازه نمیده و میگه باید واقعیت گفته بشه.
- بری و دنیل
برای پول درآوردن می خوان یه جایی اجازه کنن تا متل بزنن ولی پول برای اجاره ندارن. در نهایت تصمیم می گیرن از نیکی و سینا حدود صدهزار دلار قرض بگیرن.
- نیکی و جان
بری از نیکی می خواد با جان حرف بزنه تا بهشون پول بده ولی جان قبول نمی کنه.
- رزا، ناتی و سامر
این سه تا باهم سفر می کنن و تو راه دوباره ناتی و سامر دعواشون میشه و ناتی قضیه سیلی خوردنش از سامر رو پیش می کشه و میگه کارای سامر بچگونه اس. سامر هم شروع به توهین می کنه. کار به جایی می کشه که ناتی ماشینو نگه میداره و اول چمدونای سامر رو بیرون می ریزه و بعد با هم گلاویز می شن. رزا گریه می کنه و می خواد جداشون کنه.
مرسییییی
خواهش