- ناتی و نیکی بلا
تایسون کید به راء اومده و داره تو پشت صحنه واسه خودش می گرده. ناتی ناراحته که اون اینجاس و هنوزم با شوهرش مشکل داره. خلاصه اخرش پیش نیکی گریه اش می گیره و می گه یه دیوا نباید مشکلات خصوصیشو سرکار بیاره و من دارم هر هفته همین کارو می کنم و ناراحتم.
بقیه در ادامه...
- ایوا ماری
ایوا لباس عروسشو انتخاب می کنه و میگه لباسم باید توری و جذاب باشه. این عروسی بیشتر واسه این گرفته میشه که پدر ایوا بتونه بالاخره دخترشو تو جایگاه عروسی ببینه.
- نیکی بلا
نیکی و جان تو خونه باهم هستن و جان داره لباسای نیکی رو براش جمع می کنه. بعد صحبتشون به مشکلات رابطه ناتی می کشه. نیکی میگه ناتی و تایسون همش دارن باهم دعوا می کنن و حتی به طلاق هم فکر کردن. پس شاید من اصلا نخوام ازدواج کنم چون ترجیح می دم همینطوری با خوشحالی باهات زندگی کنم تا اینکه ازدواج کنیم و همش دعوا کنیم.
جان اصلا دوس نداره درباره موضوع ازدواج صحبت کنه پس سعی می کنه موضوعو عوض کنه و میگه بیا با هم دوز بازی کنیم! اخرش هم جان می بره و کلی شادی می کنه!
- ایوا ماری و ناتی
بعد از مجله Maxim، این بار می خوان عکس ایوا توی مجله Muscle and Fitness چاپ کنن که افتخار بزرگیه. پس چندتا عکس درحال ورزش و وزنه برداری ازش میندازن. وسطای کار هم ناتی میاد تا بهش کمک کنه ولی یهو بازم شروع می کنه به حرف زدن درباره مشکلاتش با تایسون و بعد هم عروسی ایوا.
اینم عکس مراسم عروسی ایوا:
- بری بلا
بری و برادر و مامانش به دیدن جان میرن و باهاش درباره آینده ای که قراره با نیکی داشته باشه حرف می زنن و میگن باید تکلیف نیکی رو روشن کنه و اذیتش نکنه. جان میگه من نیکی رو دوس دارم ولی روش زندگی خودم رو هم دوس دارم و نمی خوام عوضش کنم. برادر نیکی هم اخرش میگه فکراتو بکن ببین کدومو ترجیح میدی، زندگیتو یا نیکی رو.
- نیکی بلا
در اخر فصل هم جان و نیکی باهم درباره رابطه شون بحث می کنن و جان می گه من دوستت دارم ولی شاید نتونم همه چیزایی که می خوای بهت بدم (ازدواج و بچه) پس می ذارم اگه می خوای بری و به انچه لیاقتشو داری برسی. نیکی می پرسه پس می خوای بذاری من ترکت کنم؟
و نیمه این فصل تموم میشه...
پس اون اخرش که دعوا کردن نیکی و جان کو؟؟
اونا رو توی خلاصه اش ننوشته بود و منم یادم نبود ننوشتم. الان اضافه می کنم
همین بود فقط پس بری نیکی دنیل ادامه جان و نیکی ،اسن قسمت اخر یود چرا انقدر کم بود
چون من که این قسمتو ندیدم از روی خلاصه اش نوشتم. یه بخشایی رو هم الان بهش اضافه کردم. در کل تو خلاصه که جزء به جزء اورده نمیشه فقط بخشای مهم.
این قسمت ده بود که قسمت اخر ،پس چرا نوشتی هشت ،مگه قسمت اخرش نبود
حق با توئه اشتباه شد. چون قسمت 6 و 7 با هم و 8 و 9 باهم پخش شده بودن و من متوجه نشده بودم این اشتباهو کردم که درستش کردم. ممنون که گفتی
تایسون احمق داره ناتی جون منو اذیت میکنه ???!!!
پپسرهی بیشور.... شبیه میمون های فسیل شده ی ما قبل تاریخه ، ایشششش
البته ناتی هم یه کم پیاز داغشو زیاد می کنه ها!
اوووف هر دفعه نیکی داره موضوی ازدواج رو وسط میکشه ، اووووففف
ول کن نیست دیگه... کچل کرد سینا رو
اون الان شوهر ایواست ???!!!
اون مرده که پیش ایوا وایساده یه طرف کلش مو داره ، یه طرفش کچل خیلییییی شبیه زناست !!!

یا خداااااا ، چقدر زشتهههه
اره شوهرشه، ولی از سر ایوا هم زیاده به نظر من!
بعد فکرم فراتر رفت و گفتم شاید lesbian باشه...
من فک کردم اون زن باشه ها!
واسه چی شبکه ای دو قسمت دو قسمت با هم پخش کرده بود؟؟
نمی دونم ولی تاریخ پخشاشونو که دیدم تو یه روز بود.
من دیگه فکرم این جا ها قد نمیده !!!!
شاید ، اینم ممکنه... همه چیز امکان داره !!!
که طرف l-e-s-b-i-a-n باشه
پس فکز من زیادی قدش بلنده!
اوه راستی بیا وبم ، هالوینه !!!
بعد بگو آهنگ وبم خوبه یا نه ???!!! لطفاااا
مبارکه مبارکه!
باشه چشم
بیچاره ناتی
من اگه جای نیکی بودم چیزی ک جان میگه رو قبول میکردم!شماره نیکی رو بده قانعش کنم
راستی دستت مرسی
خواهش عزیزم
هعی جان و نیکی اینقد اوضاشون وخیمه؟
این همه منتظر بودم یه روز ازدواج این دو تا رو ببینم
بازم منتظر باش. احتمالش هست هنوز که جان یهویی خواستگاری کنه